- ساناز هستم
- شنبه ۲۰ اسفند ۰۱
- ۱۹:۴۹
دارم فکر میکنم کی درک نکرد؟ کِی درک نکرد؟ کی درد مشترکه؟ دارم فکر میکنم کی درکم کرد؟ کِی درکم کرد؟ دارم فکر میکنم زندگی چقدر عجیب پیچید. تو چه پیچهایی چه امتحانهایی پنهان بود. چه جملههای سادهی نهانی که برای من راهحل بود. دارم فکر میکنم چه کردم؟ چه میکنم؟ چرا میکنم؟ چه باید بکنم؟ به دونهی دونهی معانی. دونه دونهی چیزهایی که درکشون نمیکردم و یا پذیرشش سخت بود. دونه دونهی چیزهایی که از یه سمت دیگهی ماجرا جور دیگهای دیده میشن. میفهمم. درک میکنم. و همهی این تلخه.
+ عاه که درد مشترکم. هیچکس هیچوقت نفهمید.
++ گردالو تو اوج اونوقتهایی که نباید، با رسانهای که نباید همکاری کرد. بهش گفتم که چقدر کارش نابخشودنیه. چقدر اشتباهه. توضیح داد. بخشیدمش.
+++ تنهایی زیباست. واقعا زیباست. واااااااقعا زیباست.
4+ اگه پ بره یه رفیقی که نمیخواستم از دست بدم رو میدم. زندگی مطلوبش برام هیجانانگیزه. شبیه ناممکن. شبیه خانه بر آب داشتن. بر باد.
5+ چقدر این رهایی رو دوست دارم. چقدر تو خیابون تو گوش باد قصه گفتن. چقدر نامه به غریبه نوشتن. چقدر حتی تو این بیابون برای هیچکس نوشتن.
6+ دعا میکنم.
7+ نوازش خشک شده. دیگه نوازش نمیکنه. نمیدونم بهار بازم نوازش هست یا نه. نمیدونم زنده میشه یا من از زبرش رد میشم که نوازشم کنه یا نه. ولی هر جا برم، هر جا باشم یه نوازش پیدا میکنم. شبزی هم داره بیدار میشه. پاییزش خیلی قشنگ بود. زمستونش سفید بود. بهارش حتما باید قشنگتر باشه ولی میترسم دیگه شبزی من نباشه. میترسم کسی که بیاد اینجا نفهمه اون شبزیه. میترسم تنها شه. از من تنهاتر.
8+ تا صبح میخوام کاغذ تا کنم. دلم میخواد چهرهش رو ببینم. به نظرم باید قشنگ بشه. میتونستم تابلوش کنم ولی گردش هم قشنگه.
9+ فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
10+ چی میتونم بگم؟ مبارکه.
11+ کاش همهچیز دیرتر اتفاق افتاده بود. کاش سربزنگاهها طور دیگری بود. کاش بتونم بفهمم. نه، واقعا نه. مطلوبم این نبوده و نیست. کاش توی سرم زیاده ولی تا اونچه که باید حس کنم یا میکردم رو نکنم نه.
12+ دوباره خوندم و دوباره میبینم که اضطراب و اجتناب از کجا میاد. لمس میکنم که خفگی اجتناب میاره. اجتناب هم دوری و عدم ایجاد امنیت. ولی یه سیکل معیوبه که میفهمم کجا باید شکسته شه.
13+ باید جمع و جور کنم و بهار رو زندگی کنم. تلاش کنم. لبخند بزنم. چرخ بر هم زنم.