مرگ! زیاد بهش فکر می‌کنم. قطعا می‌ترسم ازش. مثل هزاران چیز دیگه ای ه ازشون می‌ترسم. به مرگ خودم و بیشتر از اون به مرگ دیگران، اطرافیان. راستش مرگ من ترس زیادی نداره. فکر کنم نداره یعنی. ولی مرگ دیگران چرا! از مردن بابا می‌ترسم. چون امروز که به مردن‌ش فکر می‌کردم هیچ حسی نداشتم. نمی‌ترسیدم. ناراحت نبودم. بعد مردن‌ش همین بی‌حس بودنم ناراحتم خواهد کرد.