- ساناز هستم
- چهارشنبه ۶ فروردين ۹۹
- ۱۸:۱۶
زنگ زدم به مشاور میگه خب چه درسی میگیری؟ میگم دارم شبیه مامانم میشم. ولی با حرفاش به این نتیجه رسیدم که شبیه مامانم بودم. پذیرش آدمها برای من سخت بوده. میگه درس بگیر. باشه.
حالا میخوام زنگ بزنم بهش بگم من حسودم چیکار باید بکنم؟ بگم رو آدمها حساسم. بگم وقتی فکر میکنن یکی دیگه از من بهتره (که چه حاشا کنم که بهتره) حسودی میکنم. وقتی فکر میکنم باحال نیستم حسادت میکنم. (خود باحالپندار های عن) به عالم و آدم حسودی میکنم. به اون دختره و اونیکی و اونیکی حسودی میکنم. حتی به اون پسره. ولی من آدم حسودی نبودما. چه بر سرم اومد؟ شایدم بودم و نمیدونستم. نمیدونم.
+ 28 جان. عشق جدیدم. تو انقدر خوبی که نمیتونم بهت حسودی کنم. مهربون.
++ حسنات گفت: دوستت دارم. تا حالا به هم نگفته بودیم دوستت دارم. عجیب، جالب و دوستت دارم و دلتنگتم ترین جملاتِ ممکن بود.
+++ کمالی ترین عشق همون عشقِ مرد رنگینکمانی صالح علاءه. قول میدم بگردم دنبال اون عشقه.