- ساناز هستم
- چهارشنبه ۶ فروردين ۹۹
- ۰۱:۲۷
بابا تو چند مترمربع باغچهی تو حیاط چند جور درخت کاشته.
امشب با هم یه نهال آلبالو کاشتیم. مراسم جالبی بود. اول باید گودال کند. اندازهی ریشهی نهال. بعد نهال رو از گلدونش جدا میکنی. میذاری تو گودال. خاک میریزی و آب میدی که خاک جدید به قدیم وصل شه. تو همهی این مراحلم باید بگی: "بسمالله" یا حداقل بابا اینطوری میگه. که درخته بگیره.
+ کاش زودتر آینده بیاد. بگذره این روزا. خدایا اندکی نسیان به من بده. اندکی بیحسی.
++ مونگه، حیدو (سین فرستاد گفت برا توعه، با یه اهنگ دو بار باید مرد؟ زار زد؟)