کاش اون شب هم کلاس داشتم و نمیومدم جیگرخُرون. انقدر بده تو خاطره‌م اون روز و اون هفته که حد نداره. ب پیش من بد می‌گفت از ژ. می‌خندید و می‌گفت اینا چرا اینجورین؟ من تحت تاثیر قرار می‌گرفتم. همواره از سیاست نداشتن آسیب دیده‌‌ام. اون میتونه فاصله‌ی ظاهرو باطن‌ش رو حفظ کنه. من نمی‌تونستم. حس بدی که داشتم و بخشی‌ش رو هم اون القا کرد اون شب رو بروز دادم. شایدم تفاوت در نوع رابطه بود. شایدم در نوع برخورد‌ ها. در نوع شروع. در نوع رفتار ب. در نخواستن و تلاش الف. در همه‌ی این‌ها.

باید خاک کنم این حس های بد رو. لایف گوز آن. یا به عبارتی این نیز بگذرد.

 

+اسمش به نظرم زبان مشترک نیست‌. "گاهی نمی‌فهمیم چی میگیم"ه. چون اگه یه سری حرف ها رو به یه میلیون آدم بگیم برداشتشون مشترک خواهد بود. من یک عدد: "گاهی نمی‌فهمم چه می‌کنم"هستم.