به نظرم نمی‌اومد که در این حجم از ناآمادگی برای حرف زدن باشم. به نظرم نمیومدم که انقدر سنگین باشه. که تبدیل بشه به حجمی از اندوه که مغزم رو فشار میده و میخواد سوراخش کنه. که تو هر خواب صبحگاه و شبگاهی اثر بذاره و نخوام که بخوابم. که هر خوابی اونقدر باورپذیر بشه که بتونم براش زار بزنم. که  کلافه‌م از سرم، از مغزم، از دردها، از فکر‌ها. که ترس‌ها بزرگتر میشن. ابعاد جدیدی پیدا می‌کنن. که گردالو خودش نمیدونه با من چه می‌کنه. 

 

+ خواب آغوش. خواب واژه‌ی آخرین. خواب مرگِ بابا. خواب‌های لعنتی.

++ اینجا تنها جاییه که به نظرم پذیرش معنا داره. پذیرش بی‌معنایی. پذیرش تهی بودن‌. پذیرش اتمام.

+++ باید یه پلی لیست و مسیری برای چندین و چند ساعت راه رفتن انتخاب کنم.

۴+ چرا خودم رو آزار میدم؟! یا شاید خودمون. یا شاید افزودن "مون" خیلی تجمع بی‌معنی‌ای باشه.

۵+ چه اهمیتی داره کی محق‌تره؟! 

۶+ که حقیقت در واژه‌ها نیست.

۷+ گنگ و گم‌تر از همیشه‌م. با خودم مهربون‌ترم. و سعی میکنم از دل این دونفر که هستم و از هر دوشون منزجرم یه نفر بسازم. 

۸+ هم امن نبودن و چیزی که از امنیت میخواستم رو نداشتن و هم متهم بودن به عدم پذیرش. قاعدتا یا باید چیزی که یکی میخواد رو بهش بدیم یا از نتایج اون شوکه نشیم و متهم نکنیم که چرا نتیجه‌ی منطقی گزاره‌ی A گزاره‌ی B هست. چون اگر A انگاه B . (برای امن بودن تلاشی موثری انجام نشده است. که گفتن همین ترسناکه و جرات میخواد. چون بلافاصله باید مچاله شی. چون متهم میشی که تلاش‌ها رو نمی‌بینی. که از شدت تلاش در فشار دایمی هست و تو یه موجود بی‌درکی که نمی‌بینی. و اگه به اینکه در این موضوع خاص نیاز هست به حرف زدن درباره‌ی تلاشی که منجر به A میشه اشاره کنی حتما تهدید میشی به پایان. گور بابای پایان.)

۹+ می‌ترسم و نیاز به قدرتی دارم که بغلم کنه. قدرتی واقعی که بدونم بغلش امن و پایسته‌ست. که اگه اون قدرت هم بغلم کنه می‌میرم ولی مرگ با بغل ارجح‌تره.

۱۰+ که با کوچک‌ترین دست‌انداز رها شدیم. کوچک‌ترین وقفه. و دیدن و سکوت.

۱۱+ واضح بود که قراره این واژه‌ها رو یه جایی بشنوم. در دنیای ناامن من چه ناامنی بزرگتری از این می‌تونست وجود داشته باشه؟! که حالم بد بود از حجم ناامنی هر مفهوم و هر انسانی.

۱۲+ هیچ‌کس بزرگی و هیبت این واژه رو درک نمی‌کنه. ا.م.ن.ی.ت

۱۳+ برام جالبه که حتی یه آدم رندوم و ناشناس هم میتونه امید و ناامیدی باشه. میتونه واژه‌ها رو به طور دروغین کنار هم بچینه‌. گفت میره برگرده. آه دروغ.

۱۴+ که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست 

۱۴+ زیاد نوشتم که تند تند تموم شه.