آیا جز اینه که زندگی مجموعه‌ای از امیدها و ناامیدی‌های متوالی‌ه؟ آیا جز بالا و پایین شدن مداوم مفاهیم و آدم‌هاست؟ آیا چیزی جز پوچ شدن روزها و حرف‌هاست؟ آیا چیزی جز تکرار تغییر ارزش‌های درونی‌ه؟ چیزی جز بیهودگی اصرار بر احساسات گذرا؟ چیزی جز ثبات ترس‌ها؟ و من برای همه‌ی اینها آماده‌م.

 

+ روزی روزگاری اینجا از عکس غذایی نوشتم که امروز بی‌اندازه برام غریبه. امروز از حس اونروز هم میترسم. حتی از تکرار حس اون عکس هم بی‌اندازه میترسم.

++ تصورش دیگه اونقدرها اذیت‌کننده نیست.

+++ باید بگم که ناامیدی جزء لاینفک این روزهاست. کی باشه که رها شم از این ناامیدی.

4+ داغ دل بود به امید دوا بازآمد