میگم دلم تنگه. آرمیتا میگه منم دلم برای بابام تنگه. میدونم باباش فوت شده ولی دلم نمیخواد هیچی از جزئیات ازش بپرسم. تو دلم میگم نکنه دلش میخواد بپرسم؟ ولی جرئتم کمتر از این حرفاست. مامانش و داداشش هم قشنگن. میگه مامانم میگه اول خودمو دوست دارم بعد باباتونو بعد شما رو. به نظرم این از کلیشهی بچههامو از خودم بیشتر دوست دارم قشنگتره. منم اول خودمو دوست دارم بعد بابای بچههامو، بعد بچههامو. (من واقعا یه روز بچه به دنیا میارم؟ فکر نکنم. ترجیح میدم بچهای بیابم و بزرگش کنم.) میگه تا حالا 18 تا کراش ناموفق داشته:))) و باله میرقصه و سعی میکنه پیانو نوازی یاد بگیره. قوی و عاقل و باهوش و کوشا و رازداره. قشنگه.
+ از واژهی قول بدم میاد و سعی میکنم بعد از این قول ندم. تا جای ممکن. خ میگفت وقتی میزنین زیر قولتون اعتبارتون پیش خودتون کم میشه. اگر قرار هست قولی شکسته بشه و یا غیرقابل انجامه با رضایت طرفینِ قول، باید اون رو تبدیل به قول دیگه ای کرد. قول قابل انجام. اینطوری کمشدن اعتبار پیش خود و دیگری کمتر اتفاق میفته یا نمیافته.
++ به نظرم این راهحل برای اشتباهات غیرقابل بخشش خودمون هم قابل تعمیمه. من دوست ندارم این "آسان بگیر و خود را ببخش رو!" خود را دوست داشتن هست، اشتباه کردن هم هست. و هر دو واقعی هستن. تلاش برای خود را بخشیدن، و دنبال دلیل بودن براش یا دلیل آفریدن براش چیزی از "خود را دوست داشتن" کم نمیکنه. که اتفاقا من خودم رو دوست دارم و دقیقا به همین دلیله که انتظار بعضی اشتباهات رو از خودم ندارم. باید راهی پیدا کرد برای این بخشش. راه جایگزین.
+++ نیاز به دفترهای قشنگ دارم.
4+ پایان اردیبهشت. اردیبهشت سه سال پیش پر از تمنای گذر زمان بود. رسیدن به کنکور و گذر ازش. پیارسال شبیه یه سری حس جدید و عجیب بود. یه اطمینان و خیلی چیزای اگزجرهی دیگه. شبیه دریم های اگزجره بود. قشنگ. پارسال شبیه دویدن بود. سردرگمِ همه چیز بودن. شیرازِ اردیبهشتیِ جذاب و سفر نه چندان جذاب. امسال روی این تخت و توی این اتاق. روبروی این پنجره. پر از ناامیدی و امید. پر از کلافگی و خیال بافی. پر از هیچ.
5+ اول بهمن چون تولدم توشه و چون هوا قشنگه و وسط زمستونه و امتحانا تموم میشن.
بعد اردیبهشت چون سبزیِ درختا سبزِ روشنه و قشنگه و هوا خوبه و از بیرونِ پنجره ها صداهای قشنگی میاد و درختا بوهای قشنگ میدن و تولدشه.
بعد هم اسفند چون همه چیز داره نو میشه. زندگی داره برمیگرده.
6+ بین مزهها چی؟ احتمالا اول تندی. مطلوبمه ولی تا یه حدی تحملشو دارم و مطلوب ترین حالتش برام وقتیه که اپسیلون تا کمتر از آستانه تحملمه. بیشتر از اون آستانه رو دوست ندارم.
بعدش ترشیه. نه ترشی لواشک و آلوچههای آماده. ترشیِ لیمو ترش و نارنج و ترشیِ تو غذا (مثل فسنجون ترش) و ترشیِ گوجه سبز و انار.
بعد هم شوری.
7+ چند روز پیش شورِ گوجه سبز درست کردم (نمیدونم چرا فعل گذاشتن تو این شرایط استفاده میشه ولی همون گذاشتم) و هر روز میرم میام یدونه میخورم ببینم رسیده یا نه. که قطعا نرسیده ولی امیدوارم حداقل آخرین دونهای که میخورم رسیده باشه.
8+ مزههای ترش به دلیل داشتن اسید ریسک پوسیدگی دندون رو افزایش میدن. در واقع فعالیت باکتری های پوسیدگیزا (استرپتوکوک موتانس و لاکتوباسیلها) تو محیط اسیدی بیشتر میشه و تو این محیط دمینرالیزاسیون مینای دندون اتفاق میافته. و بهتره بعد از خوردن ترشیجات بلافاصله دندون رو نشوریم چون دندون رو از پلاک های روش پاک میکنم و دندون بیشتر در معرض اسید قرار میگیره. بهتره با جویدن آدامسِ بدون قند و حاوی زایلوتول و نیم ساعت بعد هم شستن دندون ها، شرایط رو به حالت خنثی برگردونیم.