خوددرگیری داره به حد اعلا میرسه. به نظرم وقتشه دانشگاه باز شه و انقدر فشار و استرس بهم وارد کنه و انقدر درگیر روزمره بشم که فراموش کنم هرآنچه مثل میخی در مغز و اعصابم فرو میره رو. دانشگاه سخت‌تر از قبل خواهد بود. تحمل وجود خودم و عین در یک فضا سخته. بیشتر از اینکه برای من سخت باشه نگران "چقدر برای اون سخت‌ه" هستم. چند بار باید پیش خودم اسپل کنم که اش تِ باااااه کردمممم. در موقعیتی تصمیم گرفتم که نباید می‌گرفتم. این اشتباه ها قراره تا مدت‌ها و شاید آخر عمر گریبان منو بگیره ولی چه کنم؟ همینه که هست. شایذم یه روزی پشیمون بشم از اینکه نخواستم تو زندگیم باشه. نمی‌دونم.

 

+ به قول امیر: همه‌ی ما به نوعی بدبختیم.

++ تو ذهنم عصبانیم و هر روز دعوا می‌کنم باهاش. بعد دل‌تنگ می‌شم و عاشقی می‌کنم. به طرز جالبی رابطه‌م با اکثر آدما همینه. به جز خواهرم که چند سالیه فقط دوستش دارم و مدام دل‌تنگشم و حس احمقانه‌ی دلسوزی دارم براش، با اکثر آدمای دیگه رابطه‌م همینقدر سینوسی بوده وهست. مهندس رو دوست دارم و بهم حس حمایت میده. از یه ظرف گاهی حس منفی ای میگیرم ازش. به نظرم قضیه شاید مربوط به پذیرش باشه.

+++ واقعا به نظرم آدم یه بار باید باورهاشو به هرچیزی از دست بده تا بتونه اون چیز رو درست و بی‌غبار ببینه. باور های دینی، باور به عشق، قدرت، ثروت و خیلی چیزای دیگه.

4+ نوشته: "همان چند ماه پیش که برای بدرقه ی کیتی به فرودگاه رفتم و در آغوشش گرفتم و هرکداممان چند قطره ی اشک از چشممان سرازیر شد و بعد برای همیشه از زندگی من رفت تصمیم گرفتم دیگر هیچوقت تا پایان عمر هیچ رابطه ی احساسی و عاطفی با کسی نداشته باشم تا او را ناراحت نکنم هیچوقت دیگر هم با کسی سکس نکنم .به این تصمیم هم مثل بقیه ی قول هایی که به خودم دادم مثل اینکه شرتم را هیچوقت در حمام نشسته نگذارم،چراغ راه پله را شب ها خاموش کنم،کیوی را با پوست نخورم،ته سیگارم را در خیابان نندازم و لباس هایم را خودم اتو کنم،تا الان عمل کرده ام و احتمالا تا پایان عمر ناچیزم به آن عمل کنم.جدای از مضحک بودن این عمل برای من شاید این تلاش های مذبوحانه ام در راستای ثابت کردن این موضوع حداقل فقط به خودم باشد که چیزی بیشتر از یک حیوان ناطقِ عمل کننده به غرایز و امیال حیوانی هستم."

 

جدا از اینکه این نوشته برای من یک حسرت خداحافظی داره(یه بار باید مفصل به خداحافظی‌ و چرایی و چگونگی‌ش فکر کنم) جمله‌بندی پایانی عجیب و دل‌نشین بود.

5+ در چشم من آید؟ هیهات